متن كامل خطبه پيامبر اكرم(ص) در غدير خم

بسم الله الرحمن الرحيم

1ـ حمد و ثناى الهى

حمد و سپاس خدايى را كه در يگانگى خود بلند مرتبه،و در تنهايى وفرد بودن خود نزديك است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در اركان خود عظيم است.علم او به همه چيز احاطه دارد در حالى كه در جاى خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سيطره دارد.هميشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستايش خواهد بود.

ادامه نوشته

عید سعد غدیر مبارکباد

انبوه سرتراشیدگان از حج باز گشته، چون رودی خروشان در راه بودند.

اشتران، در گرمای شدید، بار بر دوش، راه می پیمودند.

زائران سیه چرده، با قلبهایی مالا مال از ایمان، افسار کشان می رفتند.

تاولهای تشنگی بر لبهانشسته بود;

خورشید سوزان، جمجمه ها را چون کاسه های روغن بر آتش نشسته،جوشان کرده بود.

سنگهای داغ صحرا، پاهای برهنه را می سوزاند.

له له تشنگی تنها موسیقی آن جمع روان بود

گاه گاه نغمه ذکری، چون نسیمی سحری، در آن فضا می پیچید.

تا چشم کار می کرد، حاجیان بودند که چون طنابی گسیخته در راه بودند.

در آن صحرای پر لهیب،

ناگاه صدای وحی طنین افکن شد:

«یا ایهاالرسول، بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته »

وه، این چه جای پیام!

مگر چه رسالت خطیری بر دوش دارد که ابلاغ نکرده است؟

در این بیابان! در این صحرای داغ!

و در میان منافقان ابن الوقت!

شاید ضمیر رسول در بیم بود،که وحی آمد:

«و الله یعصمک من الناس »

عزم نبی جزم شدو فرمان داد:

گرد این «برکه » اطراق می کنیم، از پیش رفتگان و واپس ماندگان را فریاد زنید: جمع شوند،دستوری مهم رسیده است.

آن «برکه »، که از نام علی(ع)، شرف یافت، «مشرق ولایت » شدو آن پوست به استخوان چسبیدگان تشنه کام گرد آمدند،

سایه شکم اشتران پناهگاه آنان بوددر گرمایی کم نظیر و در حالت انتظاری عجیب در مناسب ترین جا،

بلندایی از جهاز اشتران ساختندو محمد امین(ص)

آن پیامبر راستین و آخرین بر بلندا قرار گرفت «خلق آفرین » را، آن طور که شایسته بود، ستود

و آنگاه از حاضران، بر راستی خویش، تصدیق گرفت و سپس بر سزاواری خود بر آنان لبیک طلبید

آنگاه، همچون همه رسالت بدوشان الهی دست «وصی » خویش گرفت همو که از کودکی همدل و همگام او بود

یعنی حیدرو برای پیشگیری از هر التقاط و اشتباهی دست جانشین خود را

به نشانه برنده پیروز بر «کرسی ولایت » نشسته، بالا بردو این نغمه دلنشین را فریاد زد:

«هر که من مولای اویم این علی مولای اوست »

من چه می دانم شاید آن روز، دل وارستگان از دنیا، با گوش سرموسیقی دل انگیز ملایک را شنیدندو شاید

و حق باوران همآغوشی فرشتگان و رقص عشق آنان رااز این نصب و حیاتی، با چشم سر، مشاهده کردند

چنانکه من اکنون می بینم بدرود.

شعر حسان بن ثابت وترجمه آن در مورد غدیر

عید سعید غدیر مبارکباد

بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.

حسان گفت:

ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.

و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معنی آوریم:

أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً                 لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ                    بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً

وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ                  وانْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ              رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا

فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ                   بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ          وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً

فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی                      بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً

فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ               وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً

وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ           إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا

وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ            إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا

آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.

در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.